6 عامل عمده در عدم تحقق اهداف استراتژیک سازمان ها
به گزارش مجله پیامک، امیر نیک خواه، مشاور مدیریت و تجارت بین الملل: اهداف استراتژیک به عنوان نیروی محرکه عمل نموده و جهت سازمان را جهت دهی می نمایند.
اما گاه سازمان ها در رسیدن به این اهداف ناموفق هستند. دلایل و عوامل زیادی برای عدم تحقق اهداف استراتژیک وجود دارند، اما با آنالیز هایی که در شرکت های مختلف به عنوان مشاور انجام داده ام و خصوصا با تحلیل جلسات بازنگری مدیریت در سازمان ها، به چند عامل مشترک رسیدم که در ادامه آن ها را تشریح می کنم:
1- وقایع غیرمنتظره:
یکی از عواملی که در شرکت های زیادی به آن به عنوان عامل بازدارنده در تحقق اهداف برخورده ایم، بروز وقایع غیرمنتظره بوده است. این وقایع ممکن است در سطوح جهانی روی دهند، یا در سطوح ملی، در سطوح سیاسی یا در سطوح مالی و همین طور سایر دسته بندی ها. ممکن است این وقایع قابل پیش بینی باشند یا غیر قابل پیش بینی مانند پدیده قوی سیاه.
در نهایت این عوامل غیرمنتظره اگر به درستی پیش بینی یا مدیریت نشوند مانع از تحقق اهداف استراتژیک سازمان می شوند. مدیریت ریسک و مدیریت بحران، کلیدی ترین فرآیند ها در کنترل این وقایع هستند.
2- ورودی های غلط:
فرآیند مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک، که اهداف و استراتژی ها از دل آن بیرون می آیند، احتیاجمند ورودی های مختلف و جریان اطلاعاتی کافی، چه برون سازمانی و چه درون سازمانی است.
در نهایت روی این ورودی ها تجزیه و تحلیل انجام می گردد که منجر به تصمیم گیری مدیران می گردد. حال اگر این جریان ورودی، صحت و دقت کافی نداشته باشد، خروجی فرآیند، تصمیمات مطلوب و کاربردی نخواهد بود.
در جریان مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک نیز اگر ورودی های درستی به تصمیم گیران ارائه نگردد، اهداف، استراتژی ها یا اقدامات به طور غیرموثر یا غیر قابل تحقق، معین و طرح ریزی خواهند شد.
بسیاری از شرکت ها به علت نبود فرآیند معین جهت جمع آوری اطلاعات، به داده های سطحی و بدون صحه گذاری اعتماد می نمایند و در نهایت به اهداف واقعی سازمان نمی رسند.
3- نبود برنامه ریزی عمودی:
در بسیاری از سازمان ها شاهد این بوده ام که برنامه ریزی استراتژیک صرفا در سطح عالی سازمان اتفاق می افتد و به سطوح پایین تر به درستی منتقل نمی گردد.
نتیجه آن می گردد که واحد های سازمانی در جهت اهداف و استراتژی های کلان سازمان قرار نمی گیرند و در نهایت جزیره های سازمانی ایجاد می شوند. سازمان به مثابه یک قطار است و واحد های سازمان مانند واگن های آن؛ تصور کنید هدف سازمان جهت رو به جلو است، اما هر کدام از واگن ها جهت های دیگری را دنبال می نمایند.
این اتفاق می تواند منجر به چهار اتفاق گردد؛ کاهش سرعت قطار، توقف قطار، انحراف قطار و حتی از هم پاشیدن قطار.
4- وابستگی شدید اهداف:
یکی از موضوعاتی که تقریبا در هیچ سازمان ایرانی ندیده ام و مسائل زیادی را هم برای آن ها در جهت تحقق اهداف ایجاد نموده این است که مقدار وابستگی و همبستگی اهداف به هم آنالیز نشده است.
به عبارتی تحلیل اینکه به چه مقدار، اهداف سازمان در هر سطح به هم وابسته اند. نتیجه این تحلیل، شناسایی حلقه های همبستگی اهداف و طرح ریزی مناسب جهت جلوگیری از تبدیل شدن آن ها به گره های وابستگی است.
با بروز گره های وابستگی، عدم تحقق یا تحقق ناقص هر هدف، روی اهداف وابسته به آن، تاثیر منفی خواهد گذاشت و ممکن است این اثر در کل اهداف سازمان منتشر گردد. نکته مهم این است که وجود وابستگی زیاد بین اهداف سازمان، ریسک بسیار بزرگی برای برنامه ریزی استراتژیک ایجاد خواهد نمود.
5- نبود مجریان شایسته:
اهداف احتیاج به استراتژی دارند و استراتژی ها احتیاج به اقدامات عملیاتی و در نهایت، اقدامات احتیاج به مجری؛ بنابراین اگر تمام فرآیند طرح ریزی به درستی انجام گردد، اما مجریان درستی در سازمان جهت اجرای اقدامات استراتژیک و عملیاتی وجود نداشته باشد، قطعا تحقق اهداف با تهدید جدی روبه رو خواهد شد.
در بسیاری از سازمان هایی که آنالیز نموده ام، نبود مجری مناسب در سازمان و همین طور دشواری یافتن فرد مناسب برای تصدی گری شغل موردنظر در بازار کار، به چالشی جدی برای سازمان ها در رسیدن به اهداف تبدیل شده است.
حتی در بسیاری از سازمان ها به علت عدم دسترسی به نیروی جایگزین مناسب، مجریان ناکارآمد همچنان به کار خود در همان موقعیت اجرایی ادامه می دهند که این امر ضربه جدی به سازمان وارد می نماید.
نبود مکانیزم جانشین پروری خصوصا در مشاغل کلیدی نیز می تواند تبدیل به تهدیدی در جهت تحقق اهداف گردد، چرا که حتی اگر مجریان شایسته ای در سازمان حضور داشته باشند، ممکن است بنا به هر علتی، به طور موقت یا دائم از سازمان خارج شوند و در نهایت اگر جانشینی برای آن ها حضور نداشته باشد، اقدامات متوقف خواهند شد.
6- کنترل ناکارآمد:
برترین فرآیند ها و برترین مجریان هم احتیاج به کنترل مستمر دارند. در سازمان هایی که بر جهت برنامه استراتژیک سازمان کنترلی وجود ندارد، ممکن است تحقق اهداف دچار ریسک گردد.
عدم کنترل باعث می گردد که عدم انطباق ها و خطا های فرآیندی شناسایی نشوند و در نتیجه تغییرات اقتضایی نیز تصمیم گیری و اعمال نشوند. در نتیجه، از اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک و تحقق اهداف به طرز چشمگیری کاسته می گردد.
یکی از اصلی ترین متولیان کنترل جهت استراتژیک تحقق اهداف، واحد سیستم و استراتژی است که نبود آن در سازمان ها می تواند باعث خلأ پایش استراتژیک گردد.
در نهایت به این جمع بندی می رسیم که یک سازمان برای تحقق اهداف خود در جهت مدیریت استراتژیک، احتیاجمند وجود اطلاعات کافی از محیط داخلی و خارجی، فرآیند تجزیه و تحلیل مناسب، طرح ریزی درست، مجریان شایسته، کنترل کارآمد و توانمندی کافی در مدیریت ریسک ها و بحران ها است.
منبع: فرارو