فاجعه بار ترین و ویرانگر ترین آتش سوزی های جهان
به گزارش مجله پیامک، آنالیز ها نشان داده که بیش از 1.5 میلیون مورد آتش سوزی در عرض 21 سال اتفاق افتاده است.
به گزارش، وقتی که محققان دانشگاه کلرادو نگاهی دقیق تر به آتش سوزی های بزرگ ایالات متحده بین سال های 1992 تا 2012 انداختند، اطلاعات بسیار شوکه کننده ای حاصل شد. حدود 84 درصد از این آتش سوزی ها عامل انسانی داشت و تعداد این آتش سوزی ها غیر قابل تصور بود. البته که رسانه ها تنها آتش سوزی های بزرگ و مهم را گزارش می دهند، اما این آنالیز ها نشان داد که بیش از 1.5 میلیون مورد آتش سوزی در عرض 21 سال اتفاق افتاده است. در این 21 سال، انسان ها باعث شروع بیش از 840.000 هزار مورد آتش سوزی بودند و طول فصل آتش سوزی از 43 روز در سال به رقم باور نکردنی 93 روز در سال رسید.
محققان به این نتیجه رسیدند که تغییرات اقلیمی نقش مهمی در این آتش سوزی ها داشته و با گرم شدن هوا، جنگل ها خشک تر شده و بدین ترتیب احتمال آتش سوزی و ادامه آن بیشتر خواهد شد؛ و این به معنای بیشتر شدن آتش سوزی های بزرگ منجر می گردد که البته موضوع جدیدی نیست. آتش سوزی های بزرگ همواره خانه ها، حیات وحش و جنگل ها را برای قرن ها تهدید نموده اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ویرانگرترین و بزرگ ترین آتش سوزی های تاریخ آشنا کنیم.
آتش سوزی در شهر پشتیگو یکی از بدترین آتش سوزی های تاریخ ایالات متحده بود و همزمان با یک آتش سوزی کمتر ویرانگر، اما بسیار مشهورتر همراه شد: آتش سوزی بزرگ شیکاگو. بر اساس گزارش واشنگتن پست، تاریخ آتش سوزی بزرگ پشتیگو را به یک دلیل باور نکردنی فراموش نموده است: این آتش سوزی تنها خط تلفن موجود در منطقه را از بین برد و بازماندگان فاجعه هیچ ابزاری برای مخابره کردن خبر جهنمی که در آن گرفته شده بودند به بیرون را نداشتند.
این آتش سوزی در 8 اکتبر 1871 شمال شرقی ویسکانسین را درنوردید و حدس ها در خصوص علت شروع آن نیز متفاوت است. اما گفته می گردد که کارگران راه آهن برای صاف کردن جهت ریل گذاری خود قصد سوزاندن بوته هایی در جهت را داشتند که این آتش از کنترل خارج شده و در ادامه باعث سوختن 1.2 میلیون هکتار زمین، نابودی 16 شهر و کشته شدن صد ها نفر شد.
تعداد کشته شدگان بین 1.200 تا 2.500 نفر عنوان شد. شدت این آتش سوزی را می توان با مطالعه خاطرات پدر روحانی پیتر پرنین، کشیش منطقه پشتیگو، متوجه شد. او گروهی از بازماندگان را رهبری می کرد که در رودخانه ای در همان حوالی روی یک قایق پناه گرفته بودند و شعله های آتش را تماشا می کردند که از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می پریدند.
صبح روز بعد بازماندگان به خشکی رفتند و متوجه شدند که شن ها به شیشه تبدیل شده و پشته ای از جنازه های سوخته که یکدیگر را بغل نموده و رو به شعله ها بودند پیدا شد. همچنین آن ها جنازه مردی را پیدا کردند که در کنار جنازه سوخته همسرش گلوی خود و فرزندانش را بریده بود، او خود و بچه هایش را کشته بود تا درد ناشی از سوختن در شعله ها را تجربه نکنند.
مینه سوتا از دیرباز به عنوان سرزمین 10.000 رودخانه به خاطر زمستان های طولانی، سرد و برفی اش شناخته می شد، اما تابستان و پاییز 1918 هوای منطقه به طور بی سابقه ای گرم و خشک بود. همان ماه های خشک و وزش باد های ناگهانی بود که جرقه ای از یک قطار را به آتشی بزرگ تبدیل کرد که منطقه کلوکت در مینه سوتا را در اکتبر همان سال به مدت چند روز به یک جهنم واقعی تبدیل ساخت. با وزش باد، آتش سوزی اولیه به جهنمی متحرک با سرعت 65 مایل در ساعت تبدیل شد.
آتش با سرعتی باورنکردنی بزرگ تر می شد و پیش می رفت و وقتی که به سرانجام رسید بیش از 250.000 هکتار از زمین های منطقه سوخته و بیش از 1.000 نفر جانشان را از دست داده بودند. شهر های زیادی به طور کامل در دل جهنم سوزان فرو رفتند. شهر کلوکت به طور کامل ویران شد، اما بدترین اتفاق در موس لیک افتاد. به گفته یک تاریخ نگار به نام دان رید، 453 نفر از ساکنان موس لیک در آتش سوختند که تعدادی از آن ها در زیرزمین هایشان انتظار تمام شدن آتش را می کشیدند و بسیاری نیز در حین کوشش برای فرار از آتش جانشان را از دست دادند.
ده ها نفر در جهت جاده ای که اکنون پیچ مرد مرده نامیده می گردد جانشان را از دست دادند و خانواده های زیادی به طور کامل نابود شدند، از جمله خانواده ای 5 نفره که به گفته رید چنان بد سوخته بودند که خاکستر همه آن ها را می شد در یک جعبه کفش جای داد.
بر اساس گفته های تاریخ نگاران، شهر هینکلی در مینه سوتا و 5 شهرک و روستای مجاور در نتیجه یک آتش سوزی بزرگ که بین ساعت 2 تا 4 بعدازظهر روز شنبه، اول سپتامبر 1894 به اوج خود رسید ویران شدند. به گفته آن ها الواربری عامل اصلی افزایش قدرت آتش بود: سال ها و سال ها بریدن الوار باعث شده بود که منطقه کاملاً خالی از درخت شده و تنها بوته های خشک باقی بمانند. تابستان آن سال بسیار گرم و بارندگی وجود نداشت، اما وقوع آتش سوزی امری طبیعی بود و ماه ها بود که هوای منطقه از دود آتش سوزی ها تاریک بود. آتش سوزی ها از سپتامبر شروع شده بود و وقتی نسیم جای خود را به باد های شدید داد آتش شروع به منتشر شدن کرد.
با سرانجام آتش سوزی تنها در هینکلی بیش از 418 نفر و 100 نفر نیز در شهر ها و رسوتا های مجاور کشته شده بودند. همچنین تعداد نامعینی از بومیان نیز در این آتش سوزی جان خود را از دست دادند. برخی با قطار فرار کردند و برخی دیگر در دورن یک گودال سنگی پر از آب شده در نزدیکی مرکز شهر پناه دریافتد. مادربزرگ دان لارسون از این آتش سوزی جان سالم به در برد و بعد ها داستان شعله هایی را بازگو کرد که بیش از 4.5 مایل به آسمان بلند شده و از فاصله 200 مایلی قابل مشاهده بودند.
منطقه مان گلاچ منطقه ای وحشی در جنگل های ملی هلنا در مونتانا است، به همین دلیل وقتی که در 5 آگوست 1969 در این منطقه آتش سوزی دیده شد این خانه ها و زندگی انسان ها نبودند که تهدید می شدند. ماموریت اطفای حریق به تیمی از سرویس جنگل که هنوز تازه کار بودند محول شد؛ و اینگونه بود که تراژدی رخ داد. 15 آتشنشان چترباز به سمت مان گلاچ براه افتادند، اما تنها دو نفر زنده بازگشتند. مدت کوتاهی پس از رسیدن به زمین و در فاصله نیم مایلی از آتش، باد شدت گرفت و بر اساس محاسبات تنها در عرض 10 دقیقه، آتش 3.000 هکتار را در خود بلعید و بدین ترتیب گروه آتشنشانان خیلی زود به جای کوشش برای خاموش کردن آتش مجبور به کوشش برای فرار و زنده ماندن کردند.
سرویس جنگل، اما این نبرد را مسابقه ای که امکان برد آن وجود نداشت نامید. این آتش سوزی بعد ها الهام بخش کتاب نورمن مک لین با عنوان مردان جوان و آتش شد و باعث شد که سرویس جنگل تکنیک های آتشنشانی جدیدی را ترتیب داده و استاندارد های ایمنی بیشتری را به برنامه های خود اضافه کند. اکنون بنایی یادبود برای این آتشنشانان در ورودی مریودر کنیون نصب شده است.
تقریباً هیچ کسی نمی داند دلیل شروع آتش سوزی که بعد ها مرگبارترین آتش سوزی تاریخ کانادا لقب گرفت چه بوده است، اما باور ها بر این است که آتش سوزی که در نهایت جان 224 نفر را گرفت و از 29 جولای 1916 شروع شده و تا روز ها ادامه داشت در نتیجه استفاده کارگران از دینامیت برای پاک کردن زمین برای ساخت راه آهن به وقوع پیوست. اما دلیل هر چه که بود این آتش سوزی روش مبارزه آتشنشانان در کانادا با آتش سوزی های بزرگ را برای همواره تغییر داد و باعث شکل گیری نیرو های منطقه ای آتشنشان در این کشور شد.
در اثر این آتش سوزی روستا ها و شهرک های زیادی به کلی از بین رفتند، از جمله متیسون، اروکویز فالز و نوشکا که بعد ها بازسازی شده و به نام کشیشی که در کوشش برای نجات مردمش از آتش جان باخت، وال گاین نامگذاری شد. مردم بسیاری با بدن های نیم سوخته در کنار جاده افتاده و منتظر مداوا شدن بودند و بعد از آتش سوزی نیز غذایی برای خوردن باقی نمانده بود به جز سیب زمینی هایی که در آتش سوزی کاملاً پخته شده بودند. برخی کفش هایشان آتش گرفته بود و اکنون که آن ها را خاموش نموده بودند دیگر از پا در نمی آمدند.
گفته می گردد که سرعت آتش سوزی 8 نوامبر 2018 در دامنه کوهستان های سیرا نوادا چنان بالا بوده که در هر دقیقه زمینی به مساحت 50 زمین فوتبال در آتش سوخته بود و در 13 نوامبر اعلام شد که این آتش سوزی مرگبارترین آتش سوزی در تاریخ کالیفرنیا بوده است. این آتش سوزی دو و نیم هفته ادامه داشت و تا سال بعد تعداد کشته شدگان به طور دقیق معین نبوده و برخی قربانیان شناسایی نشده بودند، اما در نهایت تعداد کشته شدگان 85 نفر اعلام شد. اما آمار ویرانی ها هولناک بود: بیش از 13.972 خانه ویران شد، 528 محل کسب و کار سوخته و 4.293 ساختمان دیگر نابود شد.
وسعت زمین های سوخته توسط شعله ها 153.000 هکتار برآورد شد. بیشتر آسیب ها به شهر پارادایز وارد شد. خاطرات شاهدان عینی از این آتش سوزی بسیار هولناک بود. یکی از ساکنان این شهر به نام نیکول جولی در حالی که خودروش در محاصره آتش قرار داشت با شوهرش تماس گرفته و فریاد می زد: اگر قرار است بمیری، بجنگ و بمیر.
در جولای سال 2015، آتش سوزی در مکانی بسیار غیرمعمول و باورنکردنی شروع شد: جنگل های بارانی اندونزی. این آتش ماه ها ادامه داشت و بخش زیادی از جنگل های بارانی اندونزی و زیستگاه جانوران کمیاب و در معرض انقراض مانند اورانگوتان ها را به خاکستر تبدیل کرد. به گفته گاردین، در حالی که تعداد کشته شدگان مستقیم ناشی از آتش سوزی تنها 19 نفر اعلام شد، اما بیش از نیم میلیون نفر به دلیل دود ناشی از این آتش سوزی دچار مسائل تنفسی شدند. آنالیز های دانشگاه هاروارد در منطقه و پس از سرانجام آتش سوزی نشان داد که این آتش باعث وقوع بیش از 100.000 مرگ پیش از موعد شده است.
اگر چه بیشتر منطقه آتش سوزی خالی از سکنه بود، اما باد های شکل گرفته در اثر ال نینو دود ناشی از این آتش را به مناطقی مانند سنگاپور، کوالالامپور و سوماترا منتقل کرد. آتش سوزی در اثر کوشش برای سوزاندن جنگل ها به منظور فراوری روغن پالم و خمیر کاغذ اجرا شده و جنایت علیه بشریت لقب داده شد. صد ها نفر از مقامات بلندمرتبه منطقه ای دستگیر و محاکمه شدند.
13 ژانویه 1939 بود: یک تابستان داغ، طولانی و خشک استرالیایی و خشک کمترین تعبیری بود که برای آن تابستان می توانست به کار گرفته گردد. سال های قبل از این روز که از آن با نام آدینه سیاه یاد می گردد با خشکسالی همراه بود. بستر رودخانه ها و نهر ها بسیار خشک شده، آب جیره بندی شده و باد نیز آخرین ذره های رطوبت را از کف جنگل بلند نموده و زمین های وسیع منطقه را به آتش زنه و چخماق تبدیل ساخته بود. با شدت دریافت باد، آتش هایی که توسط مزرعه داران، معدنکاران، کارگران جنگل و کسانی که در جنگل کمپ زده بودند به سرعت از کنترل خارج شد.
میلیون ها هکتار جنگل در آتش سوخت، دستکم 71 نفر و هزاران اسب، گاو و گوسفند نیز کشته شدند. بیش از 1.000 خانه ویران شد و 5 شهر کوچک به طور کامل توسط شعله های آتش بلعیده شدند. هزاران نفر بی خانمان شدند، هکتار ها جنگل محافظت شده ویران شده و خاکستر آتش به نیوزیلند رسید.
7 سال بعد این اتفاق بار دیگر رخ داد و این بار به آن لقب شنبه سیاه داده شد. این بار وقتی که آتش سوزی کنترل شد 173 نفر انسان و بیش از 1 میلیون حیوان جان خود را از دست داده بودند. این آت سوزی در یکی از گرمترین روز های تاریخ استرالیا و در حالی که باد هایی با سرعت 65 مایل در ساعت وزیدن گرفته بود رخ داد.
منبع: برترین ها
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان