تفریح؛ شاید وقتی دیگر
به گزارش مجله پیامک، امروز سومین روزی است که رعنا در خانه ابدی اش در دل خاک خفته. جوانی که به خاطر کرونا جانش را از دست داد. بگذارید قصه اش را از اول برایتان تعریف کنم.
ایران در ادامه نوشت: رعنا از آن هایی بود که شما هم دوروبر خودتان حتماً نمونه اش را دیده اید. آن هایی که می گویند ای بابا کرونا کجا بود؟ آن هایی که می گویند کرونا هم یک بیماری ساده است و حاضر نیستند در رفتارهایشان در برابر ویروسی که نزدیک به 15 ماه است زندگی اجتماعی ما را عوض نموده، تغییری نشان دهند.
رعنا دی ماه سال گذشته به خانه بخت رفت، بهترین جهیزیه را برای خودش خرید و خانه اش را به زیباترین شکل ممکن دکور کرد. زیربار نمی رفت مراسم عروسی نگیرد. همه قسمش دادند که رعنا خطرناک است بگذار این دوره بگذرد، تحمل کن، تو هم عروسی می گیری. رعنا به سختی این مسأله را پذیرفت، اما منتظر بود تا پیک کرونا هرچه زودتر تمام شود و بتواند جشن عروسی اش را برگزار کند. برای همین هم لباس عروسی را سفارش داد و به خانواده اش گفت حالا که نگذاشتید من جشن عروسی بگیرم می خواهم برای شوهرم تولد بگیرم. باز از همه اصرار بود و از رعنا انکار. انگار با همه لج نموده بود.
نمی توانست قبول کند همان ابتدای زندگی مشترکش از میهمانی رفتن و میهمانی دریافت محروم شده. خلاصه یک تولد سی نفره ترتیب داد؛ نتیجه میهمانی فاجعه بار بود. تقریباً بیشتر میهمان ها کرونا دریافتد، اما کسی جانش را از دست نداد جز خود رعنا. حالا لباس عروسی اش روی تخت خانه خواهرش مانده، چون رعنا لباس را آنجا پنهان نموده بود تا قبل از پوشیدن، شوهرش آن را نبیند.
حالا مادر و خواهر رعنا زار می زنند، می گویند رعنا نمی توانست قبول کند که باید در زندگی اش تغییری دهد. باید قبول می کرد یک مدت میهمانی دادن و میهمانی رفتن خطرناک است، اما قبول نکرد که نکرد. آن ها می گویند برای اینکه این تغییرات را نپذیرد اساساً منکر کرونا می شد. این داستان تلخ کاملاً واقعی و امروز روز سوم مرگ رعناست.
نمی دانم شما چقدر با تغییرات کنار آمده اید و چقدر حاضر شده اید لااقل الگوی تفریح تان را تغییر دهید؟ مثلاً اگر قبلاً وقتی دلتان می گرفت دست دوست تان، خواهرتان یا همسرتان را می گرفتید و به رستوران و کافه می رفتید، اما این روز ها که می دانید این مکان ها جزو خطرناک ترین جا های شیوع این ویروس هستند چه می کنید؟ شما هم مثل نازنین و دختر پنج ساله اش پذیرفته اید که فعلاً بعضی چیز ها عوض شده و باید جور دیگری تفریح کنید؟
من و دختر پنج ساله ام غروب ها که هوا خنک تر می شود زیرانداز و وسایل پیک نیک برمی داریم و به پارک های کوچک می رویم. هرمحله تعدادی از این پارک ها دارد که اغلب هم خلوت و حسابی دنج هستند. می رویم کمی هوا عوض می کنیم و برمی گردیم. قبلاً اصلاً مدل تفریح کردن مان این جوری نبود، به پارک های شلوغ می رفتیم و نازنین را تشویق می کردم با بچه های دیگر بازی کند، خودم هم با بقیه پدر و مادر ها همکلام می شدم. میهمانی و رفت و آمد خانوادگی هم که سر جای خودش. رستوران رفتن هم سرجای خودش. اما دیدیم چاره ای نداریم، باید تغییر کنیم.
ملوک خانم و همسرش در یکی از میدان های نارمک زندگی می نمایند. آن ها هم می گویند تا قبل از کرونا اصلاً طور دیگری زندگی می کردند و دلخوشی شان میهمانی دادن و میهمانی رفتن بخصوص رفت و آمد با بچه هایشان بود. اما از زمان شیوع کرونا تنها کاری که می نمایند ماسک می زنند و در همین میدان فسقلی با فاصله می نشینند و با همسن و سالان شان اختلاط می نمایند، آن هم نه در هر ساعتی از روز که بیشتر شب ها و زمانی که میدان خلوت است: بچه ها می گویند تا واکسن نزده اید با همین ویدئو و تلفن صحبت کنیم. دلمان توی خانه می گیرد، اما می گوییم چاره ای نداریم برای دل بچه ها هم که شده حرف گوش می کنیم.
امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران این ماجرا را این گونه تحلیل می نماید: ما انسان ها به طور معمول در بین گونه های مختلف جانوری از توانمندی انعطاف پذیری شناختی برخورداریم. انعطاف پذیری به ما این توان را می دهد که رفتارمان را با توجه به محیط تغییر یابنده، تغییر دهیم و این طبیعتاً یاری می نماید بتوانیم رفتار سازگارانه تری داشته باشیم. اگر این ویژگی نبود در هر محیطی و هر شرایط و تغییری و در پاسخ به هر شرایط تغییر یابنده ای همان گونه رفتار می کردیم که قبلاً رفتار می کردیم. همین موضوع باعث می شود در فصول مختلف سال، متفاوت لباس بپوشیم یا رفتار اجتماعی خود را بسته به محیطی که در آن قرار داریم، تغییر دهیم. انتظار می رود آدم ها در برابر موقعیتی که سلامت شان را به خطر می اندازد هم دست به تغییراتی بزنند..
اما به گفته این استاد دانشگاه ازطرفی همه انسان ها هم در این ویژگی یعنی انعطاف پذیری شناختی یکسان نیستند: هرقدر لپ پیشانی مغز و قسمت های جلویی مغز بهتر کار نمایند، طبیعتاً تفکر انتقادی و بینش و قضاوت در ما بهتر عمل می نماید. اما در گروهی از انسان ها این توانایی شاید آن طور که انتظار داریم عمل نکند و در نتیجه مجموعه این ویژگی ها به شکل کاهش یافته ای وجود داشته باشد.
او تأکید می نماید: درعین حال که بعضی این ویژگی را دارند و آدم ها ممکن است به نوعی در برابر تغییر مقاومت داشته باشند و مثلاً درباره کرونا دستورالعمل های بهداشتی را رعایت ننمایند، اما همین رعایت نکردن را می توان به شیوه دیگری هم دید؛ اینکه نظام نامناسب اطلاع رسانی و آموزش در بحران بویژه در بحرانی مثل کووید 19 به عدم یکدستی در صدا هایی که درباره کرونا به جامعه پیغام می دهند و از همان ابتدا مورد تأکید متخصصان علوم ارتباطات بوده هم برمی شود که همه این ها به شکل شبکه ای و مویرگی به کل سیستم بهداشت انتقال پیدا نموده و باعث شده با گذشت زمان جامعه هم فرسوده شود و کمتر به دستورالعمل ها توجه کند. مثالش هم اینکه مثلاً ما می دانیم رستوران ها و کافه ها جزو آلوده ترین مناطق هستند یا جای مشابهی که تجمع افراد بالاست، اما خیلی ها در این اماکن همچنان بدون ماسک کنارهم می نشینند.
کارکنان زیادی آنجا کار می نمایند که همه این ها احتمال آلودگی را افزایش می دهد. ما در تعطیلی و بعد بازگشایی بهار دیدیم که اقبال مثل گذشته نبود، اما سال جاری اثرش کمتر شده و خیلی ها بی محابا به رستوران و کافه می فرایند. پس باید داستان فرسایشی شدن کرونا، خستگی عمومی و اصولاً اینکه برای این موضوع فکری نشده و البته به نظام نامشخص سیستم واکسیناسیون هم اشاره نمود. مسائلی که موجب شده این بحران برای بعضی افراد به یک بحران حل نشدنی تبدیل شود و نوعی بی مبالاتی عمومی به وجود بیاورد. پس در تحلیل این موضوع تنها نباید دلیل را عدم تغییر عادات دانست و حتماً باید نقش عواملی مثل فرسودگی و خستگی اجتماعی را هم لحاظ کرد.
چه بخواهیم چه نخواهیم ویروسی در دنیا اشاعه پیدا نموده که شکل زندگی اجتماعی ما را تغییر داده. اگر بتوانیم همسو با تغییراتی که کرونا به وجود آورده سبک زندگی خود را کمی تغییر دهیم ضرر ننموده ایم، هر چند همه خسته و فرسوده ایم.
منبع: فرارو